هیئت مذهبی ثارالله دهستان کرغند

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله

هیئت مذهبی ثارالله دهستان کرغند

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله

sarallahhosein@gmail.com

یزید کیست و کارنامه او چیست؟

شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ

چهره‏هایی در تاریخ بشریت ظهور کرده‏اند که یک بار دیدن یا شنیدن توصیفی از آنان، برای اطلاع از وقاحت و بی‏شرمی بی‏نهایت و شدت مبارزه آن‏ها با حق و حقیقت که یک انسان‏نما می‏تواند داشته باشد، کفایت می‏کند.


بی ‏تردید یزید یکی از آن چهره ‏هاست که به تنهایی مجمع خباثت نسل و رذالت خانوادگی و نشو و نمای خودمحوری و لذت‏پرستی و کامجوییِ حیوانی را در وجود خود جمع کرده است. نخستین جمله را از عبدالرحمن ابن خلدون مؤلف مقدمه تاریخ معروف می‏شنویم. او می‏گوید:

«اما درباره امام حسین چه بگویم؛ وقتی که فسق و انحراف یزید بر همه مردم دورانش آشکار شد، پیروان اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله در کوفه، از حسین‏بن علی درخواست کردند که به کوفه برود و آنان در قیام علیه یزید یاری‏اش کنند».(1)

این جمله مختصر می‏تواند شخصیت یزید را به تمام معنی آشکار کند، زیرا فساد و تبهکاری و انحراف یک شخصیت تا به حد نهایی نرسد، گفته نمی‏شود که اوصاف قبیح مزبور آن شخص برای همه ثابت شده است، زیرا صدها احتمال و تأویل و تفسیر و اغراض شخصی و عمومی، مانع از آن است که همه مردم در بیش از ده جامعه بزرگ اسلامیِ آن روز، از کوچک و بزرگ و دانا و نادان و خوب و بد ... همه و همه، فساد و تبهکاریِ شاخص‏ترین فردشان را بپذیرند.

اگر از این اتفاق‏نظر جوامعِ عصرِ خود یزید و صاحب نظران قرون و اعصار بعدی بگذریم، توجه شایسته به کردار سه سال و نیمه‏اش، جای تردیدی در این حقیقت نمی‏گذارد که در صورت موافقت امام حسین علیه السلام با او، نتیجه‏ای جز امضای نابودی اسلام و بردگی مردم به بنی‏امیه در بر نداشت.

در آن هنگام که قدرت نامشروع، با ناآگاهی اکثریت مردم، با تلقین‏پذیری عامیان و ناتوانی و زبونی و مصلحت اندیشیِ عده‏ای که استعدادِ اصلاحِ مدیریتِ جامعه را دارند، دست به دست هم داد، فرزندی به نام یزیدبن معاویه می‏زاید که دستور کشتن مردی به نام حسین‏بن علی علیه السلام را صادر می‏کند که جلوه‏گاه اعلای همه ارزش‏های والای انسانی - الهی است

کارنامه یزید را در ادامه مطلب ببینید...

کارنامه یزید

اما کارنامه سه سال و نیم یزید:

1- کشتن حسین‏ بن علی علیهماالسلام با هفتاد و یک رادمرد دیگر به وضعی که تاکنون هیچ مورخی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، بدون لرز و وحشت و ناراحتیِ روحیِ شدید، نتوانسته است پیرامون آن حادثه مطالعه‏ای کند و چیزی بنویسد.

2- قتل عام اهالی مدینه، که به قول مورخان درباره جلادان خون آشام مغول آمدند و کشتند و تارومار کردند و سوزاندند و رفتند با این تفاوت که در هیچ تاریخی دیده نشده است که چنگیز و هلاکو و آباقاخان به فرماندهان خود دستور بدهند که کسانی را که از لبه شمشیر شما سالم ماندند، دور خود جمع کنید و از یکایک آنان برای برده شدن به من بیعت بگیرید. این دستور را یزید ضد بشر صادر کرده است.

دستور یزید به جلادش مسلم‏بن عقبه چنین بود که اگر کسی از اهل مدینه زنده بماند، باید برای بردگیِ محض با من (یزید) بیعت کند و اگر کسی از پذیرش بردگی امتناع ورزید، گردنش از بدنش جدا شود.(2)

3- سوزاندن بیت‏ الله الحرام و کشتار اهل مکه.

این بود کارنامه سه سال و نیم یزید.

معاویه پسرش یزید را بر جای خود نصب کرد و برای رویاروییِ بی‏پرده با شخصیتی که برای خود ساخته بود، به زیر خاک رفت.

بار دیگر تاریخ بشری، شخصیتی تبلور یافته از سرگذشتی را که از نظر اهداف و آرمان‏های اعلای انسانی اسلامی غیر قابل توجیه بود، راهیِ زیر خاک تیره نمود. ولی همان‏گونه که خاک تیره، به جهت جانشین ساختن فرزندش یزید که ادامه وجود او بود، نتوانست آن چهره شناخته شده را مخفی نماید، هم‏چنان یاوه گویی‏های چاپلوسانِ متملق نیز نتوانست صورت واقعی او را از دل‏ها بزداید و از تاریخ محو سازد.

آن چه که در آثار نقل شده از آن روزگار دیده می‏شود، بیش از این نیست که معاویه، زمینه تحمیل سلطه‏گری یزید را بر بعضی از مردم به وسیله شمشیر و یا سفره‏های رنگین آماده کرده بود، ولی هیچ تاریخ مستندی نگفته است که مردم - عموما از طبقه معمولی گرفته تا شخصیت‏های برجسته - با کمال رضایت با یزید بیعت نموده و او را که فردی پست‏تر از او در میانشان نبود، برای زمامداری برگزیده باشند. آری، در آن هنگام که قدرت نامشروع، با ناآگاهی اکثریت مردم، با تلقین‏پذیری عامیان و ناتوانی و زبونی و مصلحت اندیشیِ عده‏ای که استعدادِ اصلاحِ مدیریتِ جامعه را دارند، دست به دست هم داد، فرزندی به نام یزیدبن معاویه می‏زاید که دستور کشتن مردی به نام حسین‏بن علی علیه السلام را صادر می‏کند که جلوه‏گاه اعلای همه ارزش‏های والای انسانی - الهی است.

 

پی نوشت:

1) مقدمه تاریخ، ابن خلدون، ص 216.

2) تاریخ یعقوبی، ج 2، صص 250 و 251.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی